شنبه، خرداد ۰۷، ۱۳۹۰

ملالي نيست

جز دوري شما.

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۹، ۱۳۹۰

شب حزين و مه غمين و ره دراز

به خودت مياي ميبيني يه كام از سيگار آخرت بيشتر باقي نمونده و كلي
خيالات نا تموم و تصوير هاي واضح نشده براي پك آخرت باقي مونده...

پنجشنبه، اردیبهشت ۲۲، ۱۳۹۰

عقايد يك دلقك

هر روز صبح، در هر ايستگاه بزرگ راه آهن، هزاران نفر داخل شهر ميشوند تا
به سر كار خود بروند و يا در همين حال هزاران نفر ديگر از شهر خارج
ميشوند تا به سر كارشان برسند. راستي چرا اين دو گروه از مردم، محل
كارشان را با يكديگر عوض نمي كنند؟
دلقك جان يه عده كارشان ساده و يه عده تخصصي هست، يعني كار گر ساده و
مدير مهندس تحصيل كرده كه جابجا نميشن. يه عده دلايل خاص ديگه اي هست
ترجيح خلوتي هواي پاك امكانات بستگان به محل كار محل زندگي رو تعيين
ميكنه. صنعت حمل و نقل هم بايد نون بخوره. اما تو هم يه مقداري راست ميگي
ولي متقاضي انتقال به جايي كه من نزديكشم زياده و منم تمايلي ندارم نزديك
محل كار فعليم زندگي كنم.

چهارشنبه، اردیبهشت ۲۱، ۱۳۹۰

روزاي سخت

شايد از بودنت كاري بر نمي آمد اما رفتنت عاشقم كرد، به هر خرابه اي سرك
كشيدم اما شاديش غمگينترم كرد.
هر وقت ساعت ديجيتالي يا غير ديجيتالي ديدي بدون حتي اگه همه اعداد هم
مثل هم نبودن يادم بيادته.