سه‌شنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۰

سفر نامه قشم

ساعت ١٧:٣٠ روز ٢٩ اسفند با پرواز ماهان حركت كرديم، مجبور شديم بليط
فرست كلاس بگيريم از ماهان و با مفاهيم بيزنس و اكونومي و ... درگير
بوديم. يه ذره پذيرايي و احساس مسئوليتشون بهتر بود.
٢ ساعت بعد پياده شديم و تا چمدونا رو گرفتيم و رفتيم اسكله شهيد حقاني ٢٠:٣٠ بود.
بليط تندرو اتوبوسي گرفتيم ١ساعته قشم بوديم.
ع٢ و ع٣ و ا اومده بودن استقبالمون. ا دستش پانسمان بود، ١٣ تا بخيه خورده بود. :-(
ع٢ كرولا گرفته همراه درس خوندن كار كنه.
ع٣ ته ريش داشت گفتم شب عيده برو حموم، گفت حسشو ندارم، گفتم حداقل يه
آبي بزن به صورتت گفت امروز دو سه بار شستم فايده نداره!
مامان هم خونه بود.
شب براي لحظه تحويل سال رفتيم ساحل پارك زيتون سفره هفت سين انداختيم.
ساعت ٤ صبح خوابيديم.
روز اول دو بار بازار و پاساژهاي خريد و تو شهر رو گشتيم. نكات قابل ذكر
+ دوتا كروات برام گرفت، بعلاوه بازي ظاهرا" بيمزه دومينو. ا دو تا ساعت
سفيد خريد. شب ساندويچ ميگو خورديم. خوب بود.
امروز صبح رفتيم بازار ماهي سنگسر، كفشك و مقوا خريديم.
كوسه، گاريز، هور و ... هم داشت.
كوههاي رسي خربس و دره ستاره ها رو ديديم. دره ستاره ها جالب بود اما نه
خيلي. ميگن توش ستاره ها نزديكتر به نظر ميان.
جزيره هنگام موج داشت نميشد بريم.
ماهي رو خورديم خوشمزه بود اما خوب درست نشده بود امكانات و عوامل پشت صحنه ضعيفه.
كلا" نه اونقد قدرت و ابهت دارم كه بزرگتري كنم و نه مرجع واحد فرماندهي
وجود داره براي مديريت سفر و تفريحات.
شب رفتيم كارواش، اينجا چون گمرك نيست قيمت ماشين واقعيه و مردم فقط
ماشين خارجي دارن.
عصر رفتيم يه جايي به اسم هامون قايق پارويي سوار شديم و قليون كشيديم.
شب اومديم ماهي بچه سنگسر كباب كنيم رو ذغال بازم خوب نشد.
الان ع٢ و ع٣ رفتن بيرون و بايد بخوابيم براي فردا ببينيم چجوري ميگذره.

هیچ نظری موجود نیست: